نامه یک هدایت یافته..!
... بالاخره پس از چندین هفته که من و دوستم قصد داشتیم به شما ایمیل بزنیم و هدایت خود را ( اگر خدا قبول کند) به شما اعلام کنیم، امروز ایمیل جدید ناشناسی ساختیم و این قصدمان را عملی ساختیم. من و دوستم هردو دانشجوی مهندسی هستیم در یکی از دانشگاه های تهران، هردو در خانواده و محیطی تماماً شیعی متولد و بزرگ شدیم. داستان هدایت ما از کجا شروع شد؟ راستش خودمم نقط? دقیق آغاز تحقیقاتم را به یاد ندارم، احتمالاً شروع این قضیه مربوط به زمستان دو سال پیش است که با یکی از دوستان کُردزبانم بحث خلفای راشدین (رض) به میان آمد، من و این دوستم همواره با هم بحث و گفتگوی دوستانه داشتیم، البته عمدتاً درباره مسائل اجتماعی و سیاسی، چون من همیشه به کُردهای سُنّی علاقه داشتم شاید به خاطر مظلومیت تاریخی و مقاوت دلیرانه آنها در مواجهه با حاکمان ستمگر همواره آنها را "خودی" می دانستم و صحبت های محرمانه ای با هم داشتیم که اگر لو می رفتیم سرمان را به باد می داد.
خلاصه اینکه این دوستم کتاب موبایلی "خلفای راشدین از خلافت تا شهادت" را به من داد و من آن را مطالعه کردم و تا جایی که به یاد دارم به این نتیجه رسیدم پس این "سنّی ها" هم بی دلیل نیست که به عمر و عثمان و ابوبکر ( رضی الله تعالی عنهم جمیعاً) احترام می گذارند و علاقه مند هستند، فکر می کنم بعد از آن شبکه نور را بر روی ماهواره مشاهده کردم و با دیدن برنامه های مختلف آن، بخشی از عقایدم را مورد نقد می دیدم و فهمیدم نمی توانم دیگر اینگونه ادامه بدهم و چشم و گوش بسته به اعتقاداتی که از پدران و جامعه به ارث برده ام پایبند باشم، پس دست به کار تحقیق شدم. به یاد دارم اولین کتابی که از سایت عقیده دانلود کردم و خواندم کتاب "آلفوس" نوشته علیرضا حسینی بود که خود از رَه یافتگان شیعه هستند. این کتاب نقطه آغاز تحول من بود. هنوز به نیمه این کتاب نرسیده بودم که این کتاب موبایل را به یکی از دوستانم که او نیز یک شیعه صفوی بود دادم.
ما بخش بخش این کتاب را می خواندیم و درباره مسائل طرح شده در آن با یکدیگر بحث و گفت و گو می کردیم و در جلسات بحث چند آخوند طرح سوال می کردیم و جواب هایشان را می شنیدیم و به قرآن و نهج البلاغه رجوع می کردیم و این کتاب را در حالی به پایان رساندیم که دیگر تقریباً فهمیده بودیم مذهب تشیع منحرف است، اما هنوز به اهل سنت هم چندان خوشبین نبودیم؛ البته به این حد از مطالعه اکتفا نکردیم و در عرض چند ماه شاید بیش از صد کتاب خواندیم و دیگر حقایق برایمان روشن شده بود. احساسی که داشتیم احساس اسلام آوردن یاران پیامبر در صدر اسلام بود که در محیطی غرق در شرک و جهل و خرافات زندگی می کردند و ناگهان نور ایمان و توحید به قلبشان تابیده بود. در تمام مدت این تحقیقاتمان از کتاب های شیعیان و زبان آخوندها دروغ و مغالطه و نیرنگ و بازی با کلمات و کج اندیشی شنیدیم ولی از کتاب ها وعلمای اهل سنت و شیعیان هدایت شد? موحد جز حرف راست نشنیدیم و در نتیجه امروزه مبنای عملکردمان قرآن و سنت صحیح پیامبر و همچنین استدلال عقلی است که الحمدلله تا کنون راهگشای ما برای شناخت حق بوده اند و به نظر ما عقل و شرع هیچ تناقضی باهم ندارند و همیشه همراه و همگام هم هستند و قرآن کتابی است سراسر هدایت و حکمت و زیبایی که قانون اساسی زندگی مسلمان است و سنت صحیح پیامبر نیز نحوه اجرای این قانون اساسی در زندگی انسان است که با جزئیات بیشتر احکام الهی را بیان می کند. در طی این مدت یکی دو سال که از هدایت ما می گذرد تا حدودی کوشیده ایم که خانواده و دوستان و اطرافیان خود را نیز از خرافات و شرکیات نجات دهیم. شکر خدا دستاورد این دعوت ما این بوده که چندین نفر از خانواده و دوستان ما، به لطف و اراد? خداوند مهربان و به واسط? ما به خصوص با تلاش های خالصانه دوست عزیزم دست از خرافات و شرکیات برداشته اند که 12 نفر مستقیماً و مجموعا 30 نفر جزء این مهتدین هستند که در بینشان جوان و میانسال و ساکنین مناطق مختلف کشور هستند و ان شاءالله به زودی 32 نفر نیز خواهیم شد.
امروزه من و دوستم در خانه ما نماز جماعت مطابق سنت پیامبر می خوانیم ولی متاسفانه در دانشگاه و بسیاری از مناطق عمومی و محیط های ناامن دیگر نمی توانیم علناً نماز بخوانیم و دوستم در خانه خودشان نیز از ترس اینکه برای یکی از والدینش که ناراحتی قلبی دارد مشکلی پیش نیاید نمی تواند راجع به اعتقاداتش حرف بزند و پنهانی و با مشکلات بسیار نماز می خواند اما حتی در همان محیط متعصب نیز توانسته جلوی سب و لعن خلفا و ام المومنین عایشه (رض) و برخی دیگر از شرکیات و خرافات را بگیرد. ما از طرفداران پروپاقرص شبکه جهانی کلمه هستیم که به نظر ما بهترین شبکه اسلامی به زبان فارسی است و اکثر برنامه های شما را دنبال می کنیم و از خداوند برای تمامی زحمتکشان شبکه شما و همچنین شبکه های نور و وصال آرزوی توفیق روزافزون داریم.
اگر خدا بخواهد بازهم نامه خواهیم داد و من و دوستم را به نام های مستعار "ایرانی آزادیخواه" و "ایرانی آزاد اندیش" بشناسید.
وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.